Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جماران»
2024-05-01@05:37:24 GMT

روایت آیت الله هاشمی از روزی که امام را گم کردند

تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۵۸۵۸۳

روایت آیت الله هاشمی از روزی که امام را گم کردند

به گزارش خبرنگار جماران، سال ها دوری از وطن در روز دوازدهم بهمن ماه سال 57 به پایان رسید. امام خمینی(س) پس از سال ها تبعید و به رغم دسیسه های مختلف به ایران بازگشتند. شیرینی آن روز در خاطره ها حک شد و یاران نزدیک امام به بیان خاطراتی از آن ایام پرداخته اند. از جمله این افراد مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او گفته است:

 

روز ورود امام (12 بهمن 1357) که بسیار مقطع تاریخی و ارزشمندی است. در تاریخ‌‎ ‎‌ایران مثل چنین روزی را نمی شناسم. چون دو سه روز قبلش قرار بود که امام بیاید و‌‎ ‎‌پرواز انقلاب هم آماده شده بود و صدا و سیما هم آماده شده بود که برنامه را زنده پخش‌‎ ‎‌کند و همه چیز آماده بود که یکدفعه ما نمی دانیم از کجا این تصمیم گرفته شد که‌‎ ‎‌فرودگاه ها را ببندند، اگر چه امام بلافاصله اعلام کردند که وقتی که فرودگاهی در ایران‌‎ ‎‌باز شود، من در پیش شما خواهم بود و چقدر امام به خودشان اعتماد داشتند، چقدر به‌‎ ‎‌خدا متکی بودند، چقدر به ملتشان معتمد بودند و قوی القلب بودند که از فرانسه که‌‎ ‎‌برایشان، جای امنی بود پرواز کنند و بیایند در فرودگاه تهران بر زمین بنشینند. بالاخره‌‎ ‎‌ظاهر حکومت که دست ما نبود. گر چه ماها مطمئن بودیم که هواداران انقلاب، آنچنان‌‎ ‎‌اطراف امام را از فرودگاه تا بهشت زهرا خواهند داشت که کسی به ایشان آسیب‌‎ ‎‌نمی تواند برساند ولی بالاخره این یک محاسبه بود، خطر خیلی بالا بود. ایشان از‌‎ ‎‌کشورهایی عبور می کردند، هواپیمایشان که ما اعتماد نداشتیم که امریکاییان به آن آسیب‌‎ ‎‌وارد نکنند؛ ولی با آن اتکاء به خدا و نیروی توکل و حقیقتاً آن جوهر رهبری که در امام‌‎ ‎‌بود، این لحظه حساس را پشت سر گذاشتیم. بعداً مجلس، آن روز را «روز رحمت» اعلام‌‎ ‎‌کرد.‌‎[1]‎

‌‎ ‎

‌‎امدادهای غیبی و پرواز انقلاب

‌‌روز دوازدهم بهمن، لحظه ای که رهبر ما از پاریس به ایران آمدند، نصف شب طرف های‌‎ ‎‌صبح، ایشان از پاریس پرواز کردند و ساعات اولیه صبح به فرودگاه مهرآباد رسیدند.‌‎ ‎‌واقعاً آن منظره را در نظر بگیرید غیر از امدادهای غیبی و الطاف الهی چه عوامل دیگری‌‎ ‎‌وجود داشت که بتواند آن مقطع را بگذراند. دشمنان ما کر و کور شدند. دشمنان خام‌‎ ‎‌شدند. در یک مقطعی خداوند اینها را کور کرد، عمق انقلاب را نشناختند، رهبر را‌‎ ‎‌نشناختند، محاسبات دیگری بر مغز اینها پیدا شد. (‌‌و ما رَمَیتَ اذ رَمَیت‌‌) آخر ماهیت آن روز‌‎ ‎‌پاریس با پنج ماه بعد از آن، چقدر فرق می کرد که پاریس اجازه بدهد رهبر انقلاب ما از‌‎ ‎‌اینجا به پاریس برود امام و یارانش را بردارد و با امنیت به اینجا بیاورد؟ فضاهایی که امام‌‎ ‎‌عبور کردند، این کشورها اگر امام را می شناختند یا انقلاب را می شناختند یا اگر امروز را‌‎ ‎‌می دیدند، یک لحظه اجازه نمی دادند که راه پرواز بر روی هواپیمای امام باز بشود. ما‌‎ ‎‎‌اصلاً در فرودگاه حاکمیت به آن معنی نداشتیم، اداره فرودگاه به دست ما نبود. در چنین‌‎ ‎‌جوّ موجودی، انقلاب در هواپیمای بدون سلاح و حفاظ، بدون بدرقه و پیشواز، بیاید در‌‎ ‎‌فرودگاه بنشیند و مسأله مخفی هم نبود. امام اعلام کرده بود که ما این حکومت را قبول‌‎ ‎‌نداریم، این نظام باید بپاشد و ما باید بیاییم. غیر از امدادهای غیبی واقعاً شما چه‌‎ ‎‌می بینید؟ حرکت پیغمبر را از مکه به مدینه و غار ثور و آن جریانات اعجاز آمیز که امروز‌‎ ‎‌به عنوان معجزه در تاریخ هست  و ما هم قبول داریم، اگر با این معجزه مقایسه کنیم این‌‎ ‎‌معجزه، خیلی بیشتر است.‌‎[2]‎

‌‎ ‎

‌‎امام آمد

‌‌‌‌سرانجام هواپیمای حامل حضرت امام، در ساعت 9 صبح روز پنج شنبه 12 بهمن، در‌‎ ‎‌فرودگاه تهران، به زمین نشست و به میلیون ها نفر از مردم تهران که برای استقبال از ایشان‌‎ ‎‌از ساعت ها قبل به انتظار نشسته بودند، آرامشی خاص داد. این لحظاتی بود که ما واقعاً‌‎ ‎‌قلبمان به شدّت می تپید؛ در آن تکّه راهی که از پایین هواپیما تا آن سالنی که بنا بود‌‎ ‎‌صحبت کنند آمدند، برای ما مثل یک عمر، طول کشید.‌

‌‌در هنگام سخنرانی امام در فرودگاه، در عقب جمعیت با شهید بهشتی در نقطه ای که‌‎ ‎‌بتوانیم نظارتی بر حاضران داشته باشیم، با یک فاصله ای ایستاده بودیم و مواظب جریان‌‎ ‎‌امور بودیم. امام در این سخنرانی ضمن تشکر از همه اقشار مردم و دعوت همگان به‌‎ ‎‌وحدت کلمه، تأکید فرمودند: «ما پیروزی مان وقتی است که دست این اجانب از‌‎ ‎‌مملکتمان کوتاه شود و تمام ریشه های رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون برود.»‌‎[4]‎‌ ‌‎[3]‎

‌‎ ‎

‌‎‌‌باید به بهشت زهرا بروم‌

‌‌ورود امام به ایران لحظه شیرینی بود. با آن همه تهدیدها و شایعه ها، همه دل ها می لرزید‌‎ ‎‌که چطور طیّاره امام در فضایی که از چند کشور دشمن عبور می کرد و این همه خائن در‌‎ ‎دنیا وجود دارد به ایران خواهد رسید؟ امّا خداوند آن هواپیما را روی پر و بال فرشتگان‌‎ ‎‌به ما رساند. ‌

‌‌وقتی امام وارد شدند، علی رغم خستگی چندین ساعت پرواز و مشکل عبور از میان‌‎ ‎‌آنهمه جمعیت، فرمودند: «من باید بروم قبرستان بهشت زهرا». قبل از همه به زیارت‌‎ ‎‌شهدایی رفتند که انقلاب از ثمره خون آنها پیروز شده بود.‌‎[5]‎

‌‎ ‎

‌‎اعلام دولت

‌‌‌‌امام در بهشت زهرا یک سخنرانی استدلالی محکمی کردند؛ ایشان نکات مهمی در آن‌‎ ‎‌سخنرانی گفتند. فرمودند: «اینهایی که می گویند دولت قانونی، دروغ می گویند، چرا که‌‎ ‎‌این دولت متکی به رژیم شاه است و رژیم شاه، از پهلوی شروع می شود که پهلوی و‌‎ ‎‌مؤسسات زوری و با زور و سر نیزه را می گرفت برای تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی و‌‎ ‎‌بعد هم هیچوقت مجلس قانونی تشکیل نداد و هیچ دولتی از مجلس قانونی رأی نگرفت‌‎ ‎‌و هیچ نماینده ای در مجلس، موکلین خودش را نمی شناسد. آنهایی که خیال می کنند‌‎ ‎‌موکّل هستند، همه چیز، تحمیلی است؛ این چه قانونی است؟ این چه دولت قانونی‌‎ ‎‌است؟» و با این استدلال گفتند: «من به اتکاء شما مردم و با اجازه اسلام، دولت اعلام‌‎ ‎‌می کنم» و کردند و واقعاً هم خب، شش روز پیش از آنکه دولت ظاهراً سقوط بکند،‌‎ ‎‌ایشان دولتشان را اعلام کردند، همه اینها نشان از یک روح بلند، یک تدبیر الهی و یک‌‎ ‎‌ایمان و اعتقاد به مردم و به خدا و آینده است که در امام بود.‌‎[6]‎

‌‎ ‎

‌‎در اوج شادمانی، امام را گم کردیم

‌‌‌‌مهمترین لحظاتی که در این روز (12 بهمن) ما را در اوج  شادمانی، بسیار رنج داد،‌‎ ‎‌ساعتی بود که مطلع شدیم که دوستان ما پس از پایان مراسم در بهشت زهرا، امام را گم‌‎ ‎‌کرده اند و اطلاعی از ایشان ندارند.‌

‌بر ما خیلی سخت گذشت، از هر جا و هر کس که به نظر می رسید، پرس و جو‌‎ ‎‌کردیم، تا اینکه اولین خبر رسید که امام سالم در یک نقطه ای از تهران در منزل یکی از‌‎ ‎‌بستگانشان هستند.‌

‌‌بعداً از طریق آقای علی اکبر ناطق نوری، مطلع شدیم که امام، پس از پایان مراسم‌‎ ‎‌سخنرانی شان در بهشت زهرا، خواستار ملاقات با مجروحان انقلاب می شوند. به همین‌‎ ‎‌دلیل ایشان را با هلی کوپتر به بیمارستان هزارتختخوابی تهران می برند. در آنجا به محض‌‎ ‎‌آنکه هلی کوپتر در حیاط بیمارستان فرود می آید و پزشکان و پرستاران و بیماران از‌‎ ‎‌حضور امام مطلع می شوند، هنگامه ای بر پا می شود، به طوری که، امام پس از نیم ساعت‌‎ ‎‌توقف در بیمارستان موفق به دیدار مجروحان انقلاب نمی شوند و اطرافیان ناگزیر ایشان‌‎ ‎‌را سوار اتومبیل می کنند و از بیمارستان به منزل یکی از دوستان آقای پسندیده می برند.‌‎[7]‎

‌‎ ‎

‌‎برشی از کتاب امام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ ص 74-79

 

‎1. جمهوری اسلامی؛ 11/11/1382، ش 7124، ص 6.

2. . انقلاب و پیروزی؛ ص 160ـ162.

3. صحیفه امام؛ ج 6، ص 9.

4. انقلاب و پیروزی؛ ص 163ـ164

5. هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ خطبه های نماز جمعه؛ ج 1، ص 546.

6. . جمهوری اسلامی؛ 11 / 11 / 1382، ش 7124، ص 6.

7. انقلاب و پیروزی؛ ص 165ـ166.

 

 

منبع: جماران

کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی هاشمی رفسنجانی بازگشت امام به ایران ورود امام به ایران امام خمینی س انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی بهشت زهرا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۵۸۵۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رازهای نقاشی مرگ سقراط

افلاطون در رساله فایدون واپسین لحظات زندگی سقراط فیلسوف بزرگ یونان باستان را چنین روایت می‌کند: پس از خطابه دفاعیه علیه محکمه‌ای که خواستار مجازات مرگ برای او شده بود به شاگردانش می‌گوید: نگران من نباشید، شما فقط جسم من‌را در خاک خواهید گذاشت. سپس در میان اشک و غوغای یاران و حتی اندوه زندانبان جام شوکران را از شاگردش کریتو گرفته و می‌نوشد. مایع زهرآگین به‌سرعت بدنش را سست کرده، چشمانش بی‌حرکت مانده و او مرگ را پذیرا می‌شود، تا درسی برای زندگی دیگران باشد.

به گزارش ایرنا، پرسش‌های سیاسی و فلسفی سقراط شهروندان آتن را به تردید در حقیقت خدایان پانتئون و اصالت ارزش‌ها در اخلاق یونانیان فرامی‌خواند. او بخاطر این پنداشت‌ها به ناباوری نسبت به خدایان و فاسد کردن جوانان متهم شد که مجازاتش مرگ بود؛ مطابق رسم زمانه با نوشیدن جام‌زهر. سقراط بی‌مناقشه حکم قضات را پذیرفت و حتی شاگردانی را که وی را به نوشتن تقاضای عفو و یا فرار از آتن تشویق می‌کردند، به‌شدت سرزنش کرد. صحنه واپسین دم حیات او تا لحظه نوشیدن جام شوکران، بار‌ها توسط هنرمندان مختلف به تصویر کشیده شده که یادمانی‌ترین آن‌ها اثر چشمگیر نقاش نئوکلاسیک فرانسوی ژاک لوئی داوید است باعنوان مرگ سقراط (La Mort de Socrate) که حالا در موزه متروپلیتن نیویورک نگهداری می‌شود.

داوید این نقاشی ۱۳۰ در ۱۹۶ سانتی‌متری را بدون التزام دقیق به روایت افلاطون و برمبنای نگاهی ستایش‌آمیز به سقراط برای پذیرش شجاعانه مرگ خلق کرد تا تصویری حماسی از عزت و کرامت باشد. در مرکز صحنه سقراط با ردای سفید و در هیبتی قهرمانانه روی تخت نشسته با قامتی استوار دست راستش را برای گرفتن جام سرخ شوکران دراز کرده است. او با دست چپ به بالا اشاره می‌کند؛ به آسمان و جهان پس از مرگ. بدین‌سان در آخرین دقایق عمر نیز از موعظه و خطابه باز نمی‌ایستد؛ ترجیح می‌دهد بمیرد، اما از باور‌ها و تعالیم خود دست نکشد. این آخرین درس اوست برای شاگردانی که پیرامون وی در اندوه و اضطراب بسر می‌برند.

افلاطون، شاخص‌ترین آنها، غم‌زده و سر در گریبان، جلوی تخت نشسته و پشت‌به صحنه وقوع تراژدی را انتظار می‌کشد. مرد جوانی که فنجان شوکران را بسوی سقراط گرفته، از شدت تأثر روی برگردانده تا شاهد نوشیدن زهر توسط فیلسوف نباشد. مرد دیگری دست روی زانوی او گذاشته تا شاید وی را از این‌کار منصرف سازد. دیگرانی که تاب دیدن صحنه را ندارند، در عمق دالانی درحال دور شدن هستند. مضمون اصلی صحنه‌پردازی، تمجید از رویکرد فیلسوف به مرگ است و ابراز همبستگی با او که مرگ را نه پایان هستی، بلکه سویه دیگری از زندگی می‌پندارد.

ژاک لوئی داوید نقاش برتر زمانه خویش بود و در آثار تماشایی‌اش روایت‌های تاریخی را با فلسفه روشنگری در می‌آمیخت تا متفکرانه‌ترین نمونه‌های نقاشی آکادمیک را پدید آورد. زبان تصویری او فاخر متناسب با علائق طبقه اشراف فرانسه بود، لیکن برای قاطبه مردم نیز قابل فهم و عمیقاً الهام‌بخش بود. شاگردان وی، بعد‌ها از سبک کلاسیک و روایت‌های سخت و محکم آن فاصله گرفته به سوی امواج پرشور هنر رمانتیک رفتند. آثار او طلایه‌دار تمدن مدرن بودند، آکنده از بشارت‌های اخلاقی و روح انقلابی. در فرانسه او نقاش محبوب سه رژیم پیاپی بود؛ ابتدا در دربار لوئی شانزدهم سپس در عصر انقلاب و نهایتاً در دوره امپراطوری ناپلئون بناپارت. هر سه رژیم از آثار تاثیرگزار وی برای تبلیغ مشروعیت و اقتدار خویش بهره می‌گرفتند، اما در نهایت به اتهام خیانت به زندان انداخته شد.

نقاشی مرگ سقراط دو سال قبل از انقلاب کبیر فرانسه خلق شد و القاگر حس مقاومت در برابر بی‌عدالتی، پیام‌آور روشنگری و فداکاری قهرمانانه بود. داوید در روند انقلاب فعالانه شرکت داشت و تصاویری از نماد‌های شجاعت و ایثار خلق کرد. او سال‌های پایانی عمرش را در بیماری و تبعید گذراند. وساطت‌ها برای بازگشت او به فرانسه به‌ثمر ننشست تا این‌که در ۱۸۲۵ در بروکسل از دنیا رفت. در ۲۰۰‌مین سالگرد انقلاب (۱۹۸۹) دولت فرانسه تلاش کرد بقایای داوید را به کشورش بازگرداند، اما دولت بلژیک با این استدلال که قبر او بنایی تاریخی است، از این‌کار امتناع ورزید.

دیگر خبرها

  • نیم قرن مجاهدت «فقیه مجاهد»/ از تاسیس شبکه ماهواره ای تا دانشگاه
  • توازن قدرت جدید در جهان برخاسته از تئوری‌های امام راحل است
  • فیلم/نمونه طنزپرداز متعهد به روایت رهبر انقلاب
  • تاکید ماموستا رستمی بر توجه به معیشت و زندگی کارگران
  • پرواز مشهد به تهران به فرودگاه هاشمی نژاد بازگشت
  • مدرسه ملی روایت در سمنان افتتاح شد
  • کاندیداتوری عضو شورای نگهبان در انتخابات ریاست جمهوری /صادق زیباکلام برای مصاحبه آمد، زاکانی برای گزارش دادن /خاطرات آیت الله هاشمی
  • رازهای نقاشی مرگ سقراط
  • فرج‌الله شوشتری به‌عنوان سرپرست معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری سمنان منصوب شد
  • شهید مطهری مجاهدی در عرصه جهاد تبیین بود